سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوست داشتن چیزی، [نسبت به کاستی های آن] کور و کَرَت می سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
شهید عباس افشار
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دستنوشته های شهید عباس افشار(فیلمنامه)

یادمه یه دوربین سوپر 8 گرفته بودیم که در هر حلقه سه دقیقه و نیم فیلم میگرفت و فیلم هاشو میفرستادیم فرانسه یا آلمان ظاهر میشد. البته تو ایران هم ظاهر میکردند و در ایران دو ماهه میومد ولی آلمان یا فرانسه بیست روزه میفرستادند و ما ترجیح میدادیم خارج از کشور بفرستیم و تصمیم گرفتیم چند فیلم بسازیم . اول تئاترهای کوتاه را ساختیم که اولش خیلی اشکال داشت ولی بعدا بهتر شد . ولی ببینید پیشرفت علم چقدر زیاد شده اون وقتها ما آرزوی یک دوربین را داشتیم ولی الان هر جا منظره جالبی ببینید در کنا آن چند نفر را میبینید که دارن با موبایل فیلمبرداری میکنند حتی بچه های کوچک هم موبایل های دوربین دار دارند. من حدود ده پانزده سال پیش شنیدم که میگفتند پیشرفت علم در ده هزار سال گذشته با چهل سال گذشته قابل مقایسه است و الان نمیدانم این توازن به کجا کشیده .
بهر حال یکی از فیلمنامه هایی را که عباس نوشته بود و عمر پر برکت او در این دنیا اجازه نداد که تصحیح کنه و به تصویر بکشد را در این صفحه تایپ میکنم . حتما قابل بهره برداری هست که با تغییرات لازم زمانی به فیلم تبدیل شود.
دانش آموزی

صحنه یک . سعید و پدر و مادرش در خانه سر سفره نشسته اند و صبحانه میخورند . رادیو هم روشن است و امام درباره جبهه و جنگ صحبت میکند . سعید سخت در فکر است و حرفهای امام را بدقت گوش میدهد. وقتی صحبتهای امام تمام میشود سعید بلند میشود و به طرف طاقچه که کتابهایش آنجاست میرود. انجا چشمش به چند عکس که در قاب است می افتد و به آنها خیره میشود (عکس برادر شهیدش ) بعد از چد لحظه پدرش صدا میزند : سعید مگر نمیخواهی به مدرسه بروی . سعید به خودش می آید و کتابهایش را برمیدارد و می اید جلوی در اتاق کفشهایش را آهسته می پوشد و از در حیاط خارج میشود.

سعید به نزدیکی مدرسه رسیده و در راه شعارهایی را که بر در و دیوار نوشته شده میخواند و گاهی هم عکسهای روی دیوار ها را نگاه میکند و در تمام مدت در فکر است تا به حیاط مدرسه میرسد. در حیاط عده ای مشغول بازی هستند ،عده ای درس میخوانند و عده ای هم در گوشه و کنار نشسته اند سعید بدون توجه به انها میرود و در گوشه ای از حیاط می نشیند در همین حال حمید (دوستش) می آید دستی به پشت او میزند و آهسته در کنارش می نشیند.

بعد از چند لحظه زنگ به صدا در می آید و حمید میگوید برویم هر دو بلند میشوند و آهسته به طرف صفی که هنوز نا مرتب است میروند و در جای خود می ایستند . کم کم صف مرتب میشود و ناظم از دفتر بیرون می آید و جلوی صف می ایستد و بعد از مرتب کردن کامل صف ها میگوید: قرآن کی میخونه؟ یکی از صف بیرون میرود و شروع به خواندن قرآن میکند و بعد از چند دعا همه صف به صف داخل کلاسها میشوند.

در کلاس همه مشغول صحبت کردن با همدیگر هستند و سعید و حمید هم که یکی در میز دوم و یکی در میز سوم نشسته اند در گوشی با هم صحبت میکنند . در همین هنگام معلم وارد کلاس میشود و همه بلند میشوند . معلم می گوید بفرمایید ، شاگردان می نشینند و کتابهای قرآن را در می آورند . معلم شروع به صحبت میکند: امروز مسئله مهمی بودکه میخواستیم سر صف بگوییم که وقت نشد و آقای ناظم گفتند سر کلاسها به شما بگوییم . امروز صبح همانطور که خودتان شنیدید امام صحبتهای مهمی در باره جبهه و جنگ داشتند و سپاه پاسداران هم از کسانی که قبلا جبهه رفته اند دعوت کرده تا برای یکسره کردن کار دشمن دوباره به جبهه ها اعزام شوند و چون الان جبهه نیاز به نیرو دارد .

ادامه دارد ..................



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » شهید عباس افشار ( جمعه 89/9/19 :: ساعت 10:19 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کتاب زندگینامه شهید عباس افشار
خاطراتی از شهید عباس افشار
دستنوشته های شهید عباس افشار(فیلمنامه)
دست نوشته های شهید عباس افشار( تئاتر)
یادداشت های شهید عباس افشار
یاران شهید
اردوی بسیج نمونه ها سی سال پیش
حاج محمد افشار پدر شهید عباس افشار
زندگینامه شهید عباس افشار
وصیت نامه شهید عباس افشار
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 4
>> بازدید دیروز: 13
>> مجموع بازدیدها: 69744
» درباره من

شهید عباس افشار

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دستنوشته های شهید عباس افشار[3] . دفاع مقدس . زارع . سالانقوچ . شهدا . شهریار . شهید . عباس . فرارت . معصومی . نفیسی . هادیزاده . یدالهی . استادافشار . افشار . تراب اقدامی . جنگ تحمیلی .
» آرشیو مطالب
آذر 89
فروردین 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عباس افشار
عاشق آسمونی
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
پایگاه امام جعفر صادق شهیدیه
لحظه های آبی
پنجره ای رو به سپیدی
چم مهر
کارگاه داستان متعهد
سکوت ابدی
حامل نور ...
پرپر
نغمه ی عاشقی
تنهایی......!!!!!!
خاطرات دکتر بالتازار
پروانگی
هستی تنهاااااا.....
معیار عدل
.: شهر عشق :.
منادی معرفت
پیامنمای جامع
بادصبا
تبسمـــــیـ بهـ ناچار
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
حرم الشهدا
برادران شهید هاشمی
روشن تر از خاموشی
سیاسی
عشق
Manna
بشری
سیاه مشق های میم.صاد
کابینت ام دی اف محمدی 09126600583 شهریار
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
محمد قدرتی
ورزشهای رزمی
مهاجر
مردود
جبهه فرهنگی امام روح الله مازندران محمودآباد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
ندای حق
مکاشفه مسیح
هر چی تو دوست داری
فدائیان ولایت
منتظران شهادت
این نجوای شبانه من است
مائــده الهی
روانشناسی
با ولایت زنده ایم
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
هیئت
سایه های خیال
کنج دلتنگی های من!
اصولی رایانه
IR.IRAN
همسایه خورشید
ستاره خاموش
خیارج سرای من است
سلام بر ساقی عطشان کربلا
 از همه جا از همه رنگ
عدالت جویان نسل بیدار
تجربه های مربی کوچک
صل الله علی الباکین علی الحسین
ghamzade
مهندسی متالورژِی
علیرضا افشار
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
xXxXx تــــبــلــیـــغــات رایـــگــان xXxXx
دلگویه های دو خادم
ستاره
مناجات با عشق
نسل تو در تو
فقط من برای تو
یادداشتهای روزانه رضا سروری
عکس میخوای کلیک کن
...افسانه نیست
بسوی ظهور
تربیت بدنی حوزه 8 مرکزی روح الله(ره)شهریار
* امام مبین *
عکس های باغبادران
..::منتظر بیداری::..
Ali reza khosravi
سه ثانیه سکوت
سلام بر تمام شهیدان
گل نرجس
داستان نویس
جوک و خنده
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
تفسیر
یک مشت آفتاب
ظهور
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
خورشید نی ریز
فانی
رویای شبانه
حاج آقا مسئلةٌ
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
رویای زیبا ...
ایران من
تنها
کشتی کج
ریحانه لپ لپ
جمع آوری و تدوین آثار شهدای شهریار
وبلاگ صدف= عشق طلاست
سایه
محمود
روستای خاصلو
عرش یا فرش؟!!
اردویی کانون فرهنگی حوزه 8
بی تو هرگز باتو شاید
نیستان
آقا جون آجرک الله...
جوونی کجایی...
حرف دل
شرکت نمین فیلتر
شهید حمید رضا نفیسی
آشنای غریب
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
توتیام
شکلک کده
داستان های زیبا +مطالب عاشقانه
امیدت را ناامید نکن
مشاغل مورد نیاز افراد
شهدای باغبادران
خانواده
خوشتیپ پیامرسون
بچه ها سلام
دلنوشته های من
مسأله شرعی
باش باش باش
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
طراوت باران
خورشید هشتم
معماری
من.تو.خدا
دست نوشته هایم
fereshteh
مجله اینترنتی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان















































































» طراح قالب